ستایشستایش، تا این لحظه: 17 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره
ساجدهساجده، تا این لحظه: 17 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره
مامانشونمامانشون، تا این لحظه: 38 سال و 5 ماه و 3 روز سن داره

فرشته های زمینی مامانی

پایان مدرسه

سلام گلای من دیگه چیزی به تموم شدن مدرسه نمونده ما هم آماده شدیم برا گرفتن یه جشن حسابی براتون.چون مدیرتون  از زیرش در رفت و گفت خودتون اینکا رو بکنین و یه جشن بگیرین ما هم داریم تمام تلاشمون رو میکنیم به امید موفقیت شما تو درساتون
20 ارديبهشت 1391

روز معلم 13/2/1391

سلام به روی ماه و خوشگل فرشته های مهربون مامانی امروز میخوام درمورد روز معلم خوبتون و جشن کوچیکی که با هم تو کلاستون گرفتیم بگم: 12/اردیبهشت/91 بود که صبح ساعت 8 همه مامانا و بچه های کلاستون تو کلاس جمع شدیم و منتظر معلمتون نشسته بودیم که یکی از دوستاتون از بیرون اومد گفت خانم معلم داره میاد وقتی خانم در رو باز کرد همه با هم جیغ و دست و هورا کشیدیم و روز معلم رو بهش تبریک گفتیم از خوشحالی چشماش برق میزدحسابی غافلگیر شده بود .خیلی خوش گذشت اینم عکسش"" ...
17 ارديبهشت 1391

تغییر معلم

عزیزای دل مامان سلام به رو ماهتون ٤شنبه معلمتون خانم عابدی گفت تعداد دانش آموزای کلاس من از کلاس خانم مداح بیشتره وباید دوتا از بچه ها برن کلاس خانم مداح وازم خواهش کردن که اجازه بدم شما برین چون مامانای دیگه نبودن تا از اونا اجازه بگیره منم قبول کردم خانم مداح هم خانم خیلی خوبیه عکسش رو اگه تونستم بگیرم حتما براتون میزارم                  دوستون دارم این دوتا عکس هم از دم در مدرسه شماست((دبستان آیت ا...غروی)) ...
10 ارديبهشت 1391

آخره هفته عالی

سلام عزیزای من میخوام از آخره هفته خوب و خوشی که همه با هم داشتیم براتون بگم: 5 شنبه و جمعه یعنی 7 و 8 اردیبهشت سال 91 بو که همه باهم رفتیم خونه عمو محمد تو یکی از روستاهای فوق العاده باصفای بابل وقتی رسیدیم عمو محمد پیشنهاد داد بریم بیرون و همگی قبول کردیم رفتیم تو روستاشون دور زدیم اینم عکهاش ببینین:  دیگه شب شده بود برگشتیم برای شام همه با هم رفتیم یه جشن عروسی که خیلی خوش گذشت همه حسابی خسته بودیم وخوابیدیم صبح برای ناهار تصمیم گرفتیم بریم سد شیاده بابل یه جای خیلی خوشگل تو سد سوار قایق شدیم اینم عکسهاش: آخر هفته خیلی خوبی بود مخصوصا برا شما بچها هم ستایش هم ساجده هم رضا...
10 ارديبهشت 1391

جشن مدرسه

جشن مدرسه((14/اسفند/90)) سلام عزیزای من:میخوام در مورد یه جشن تو مدرستون براتون بنویسم خیلی بهتون خوش گذشته بود 14 اسفند روز یکشنبه بود که ظهر زودتر از همیشه اومده بودم دنبالتون دیدم همتون نشسته بودین تو حیاط مدرسه و خیلی هم خوشحال بودین و دست میزدین یه آقای مهربونی به اسم عمو صفا اومده بود و براتون یه کارا و حرفای بامزه ای میزد و یه جشن حسابی گرفته بود خلاصه خیلی به همتون خوصوصا شما دوتا خوش گذشته بود یه عالمه ممنونیم عمو صفا اینم چندتا عکس از جشن:     ...
3 ارديبهشت 1391

تولد یه دوست کوچولو

سلام خوشگلای من امروز میخوام در مورد اومدن یه کوچولوی خوشگل به جمع خانوادمون براتون بگم: 12 اسفند سال 90 بد که ثنا خانم خوشگل پا به دنیای قشنگ شما کوچولوها گذاشت و یه دوست جدید دیگه به جمع شما اضافه شد. ثنا دختر خاله فاطمه(دخترخاله مامان مریم) ست. اینم عکس ثناجون جیگر همه خانواده ثنا عزیزم تولدت مبارک از طرف همه نی نی وبلاگی ها     ...
3 ارديبهشت 1391

تبریک عید

سلام به دخملای گل خودم و  دوستهای خوبشون هر چند دیر شده ولی عید همتون مبارک امیدوارم سال پر بار و شادی داشته باشین تو این روزا ستایش و ساجده حسابی مهمونی رفتن و عیدی گرفتن اولین عیدی رو از دایی جون گرفتن که اولین حقوقش رو گرفته بود بعد هم از بابا حاجی گرفتن تا آخرش امیدوارم همه کوچولوها ساله خوب و پر عیدی داشته باشین همتون رو دوست دارم
3 فروردين 1391