شب خواستگار برا دایی جون
سلام گلای ناز نازی مامانی
اومدم یه خبر خوش بدم یه خبر داغ یه خبر شاد
دیشب 2 بهمن سال 91 ساعت 8 شب برا دایی رفتیم خواستگاری البته منو مامان حاجی و بابا حاجی از قبل عروس خانم رو دیده بودیم و بعد از پسندیدن رفتیم برا خواستگاری اصلی که با دایی جون باید میرفتیم شما هم کلی واسه رفتن ذوق و شوق داشتین و تلاش برا حاضر شدن زودترتون
ای کاش از دایی جون و اون استرس و گلی که تو دستش بود یه عکس میگرفتم تا برا همیشه یادگاری میموند خلاصله رفتیم و شما هم با زندایی آشنا شدین بعد از صحبتهای بزرگتر ها شما دوتا با دایی و زندایی رفتین تو اتاق دیگه تا اونا با هم صحبتهای آخر رو با ه بکنن در کل همه چی بخیر و خوشی تموم شد
به امید شادی و خوشبختیشون
امروزم صبح رفتن گروه خون الان بهمون خبر دادن که جواب مثبت شده الهی مبارکشون باشه
تا مراسمت بعد فعلا
راستی اینم یه عکس از شما قبل از رفتن به مراسم خواستگاری